هدیههدیه، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 20 روز سن داره

هــــدیـــــه

بالاخره ایستادی!!

1391/9/15 12:24
نویسنده : مامان هدبه
266 بازدید
اشتراک گذاری

عزیزم بعد از سه چهار روز خستگی بالاخره فرار کردیم به خونه مامانیبای بای....دیروز تو خونه مامانی اصلا اذیت نکردی خیلی خوش اخلاق و آروم بودیلبخند برات غذا کته معمولی درست کردم با اشتها نوش جان کردیخوشمزه و مثل هدیه ی سابق آروم بازی کردی.قلب...مامانی اصلا باور نمیکرد که بداخلاق شده باشی....عصر بود بغل مامانی نشسته بودی که سعی کردی و خودتو بالا کشیدی و از صندلی گرفتی بلند شدی نیشخندخیلی خوشحال بودم بعد از اینکه ایستاده بودی چند قدم به طرف من  برداشتی و برا 3-4 ثانیه دستاتو از صندلی جدا کردی و تنها بدون کمک ایستادیتشویق... خیلی از این کار خوشت اومده بود هی پای صندلی مینشتی و بلند میشدیاسترس....الهی قربون قدمهات...چقدرم تلاش میکنی سر پا بایستی.....بعد شام برگشتیم خونه....صبح آشپزخونه بودمو تو عزیزدلم هم تو پذیرایی مشغول خوندن کتاب بودی و دراز کشیده بودی...یه لحظه وقتی خواستم بهت سرک بکشم دیدم از مبل گرفتی و سرپا وایستادی تا منو دیدی خندیدینیشخند...الهی فدای خنده هات بشم... دیگه ندونستم چطور نشستی چطور مبلو گرفتی خلاصه ایستادیسوال......کلی خوشحال شدم ولی به روم نیاوردم ترسیدم ذوق کنی و زمین بخوری یواش یواش اومدمو بغلم کردمو بوسیدمتماچ....وای عشق من خیلی دوست دارمقلب

niniweblog.com

niniweblog.com

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان کوثری
15 آذر 91 15:54
دخمل نازتون تو مسابقه شرکت کرده بیاین رای بدین لطفا


مرسی عزیزم