ورود به حرم مطهر
عزیزم وقتی رسیدیم مشهد هوا خیلی گرم بود گفتیم استراحت میکنیم عصر میریم زیارت ولی بعد ناهار نتونستیم منتظر شیم حاضر شدیم و راه افتادیم....اشتباه بزرگی که کرده بودم این بود که کالسکه تورو همراهمون نبرده بودم....از هتل تا حرم یه ربع راه بود.....هم خستگی و هم گرمی هو تا حرم ما رو از پا در آورد.....ولی تا وارد صحن رضوی شدیم اشک تو چشام حلقه زد....تورو به طرف آقا گرفتم و گفتم آقا هدیه اولین باره که اومده به خاطر هدیه هم که شده نمیخوام دست خالی برگردم....با مامانی رفتیم طبقه پاییینبعد از خوندن زیارت نامه تورو دست مامانی سپردم و رفتم از نزدیک زیارت کردم....تو خوشگلم راحت دراز کشیده بودی وبازی میکردی....
بعد از خوندن نماز با دایی صابر هماهنگ کردیم تا تورو ببره چون ما خیلی خسته شده بودیمو برگشتیم هتل....تو این سفر دایی صابر خیلی کمک میکرد...تو بغل اون اونقدر راحت بودی که چند بار خوابت رده بود: