هدیههدیه، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 6 روز سن داره

هــــدیـــــه

28 ماهگی گلم

1393/2/28 17:13
نویسنده : مامان هدبه
1,257 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزم  فدات شم باید بگم که ماشالله خانومی شدی و البته کمی شلوغتر از قبلزیبا

دیگه زمام امور به دست شماست و بیشتر خواسته هاتو هم عملی میکنی البته با این بابایی که شما دارین اگه من بزارم 100 درصد خواسته های شما عملیه ولی بنده جاهایی از بابا میخوام که بهتون نه بگه که زیاد لوس نشین البته ببخشیدهاخندونک

کم کم داری فارسی حرف زدن رو هم یاد میگیری البته خیلی از حرفات سر و ته شون معلوم نیست مثلا:

برو کنار ---> برو نینار

بیا -----> بیلا

خیلی از حرفارو قشنگ میگی که الان حضور ذهن ندارم فرهنگ لغات اس هم همچنان در حال افزایشهزبان

به سه و شش هم میگی اسعصبانی

وقتی دیدم به آب همچنان اس میگی مجبور شدم به جای سو یاد بدم بگی آب و چنین شد که یه اس از فرهنگ لغاتت حذف شدراضی

وقتی آب میخوای با باقی مانده آب میزهارو میشوری و بعدم با دستمال پاک میکنی که به فکر خودت داری تمیزشون میکنی که میزهامو لکه دار و ثیف میشن

عاشق اینی که اسباب بازیهاتو بریزی همه جا و کسی بهشون دست نزنه و جمعشون نکنهشاکی

خیلی ترانه رو دوست داری و فوری با شنیدن یه ترانه شروع میکنی به نانای و از بین ترانه ها ترانه های آذری رو خیلی دوست داری و یه سی دی آموزشی رقص آذری برات گرفتم که رقصت خیلی بهتر شدهبوس

این روزا با باباجون و بابا میرین بیرون خرید میکنین و در ضمن اصلا خونه رو دوست نداری و دوست داری فقط بیرون باشیچشمک

وقتی میریم خونه بابا جون اینا شما با بابا جون گلهارو آب میدین حیاطو تمیز میکنی و اینکارو خیلی دوست داری

چند روز پیش رفتیم عروسی پسر عموم که شما از بدو ورود تا یکی دو ساعت بعدش هرچی آجیل بود رو خوردین بعد نیم ساعتی اومدی بغلم و خوابیدی بعدش هم که بیدار شدی گفتی بریمخنده

راستی از کنکور هم مجاز شدم رتبه ام چندان خوب نشده توکل به خدا ببینیم مرحله دوم چی میشهآرام

از حمیده جون و مامان امیررضا هم تشکر ویژه دارم ممنونم ازشون و دوباره میخوام که برام دعا کنن ببخشین دیگه شرمندتونمبوسبغل

ادامه مطالب یادتون نره

 

یه شب رفتیم شاه گلی یه دوری بزنیم که با اصرار شما رفتیم شهر بازیش

ما همچنان با غذا خوردنت مشکل داریم یا باید مشغول یه کاری باشی یا هم که باید تو بالکن یا حیاط باشی که غذا بخوری یه روز برا ناهارخوردنت این ناخن مصنوعی هارو با نوار چسب رو ناخنات چسبوندم به ازای هر ناخن یه قاشق غذا خوردیخنده

اومدیم پارک نزدیک خونمون اونقدر بازی کردی آخرسرم با گریه از پارک اومدیم بیرون چون نمیخواستین بریم خونه

فدات شم عاشق پیرهن هستی دوست داری بپوشی و نانای کنی یه روز مامانی برات پیرهن میدوخت مدام رفتی و اومدی گفتی تموم شد بپوشم؟

اینارو هم مامانی برات دوخته

اینم اون پیرهنی که برا دوخته شدنش انتظار کشیدی

پرنسسم تو عروسی پسر عموم

پسندها (11)

نظرات (27)

مامان هديه
29 اردیبهشت 93 19:11
آپم بوووووس
مامان هدبه
پاسخ
خدمت میرسم
مامان فتانه
29 اردیبهشت 93 23:06
عزیزم چه عکسای نازی...چه لباسهای خوشکلی براش درست کردی...چقدر موهاشو بالا میدی ناز میشه
مامان هدبه
پاسخ
مرسی گلم لطف داری لباسارو مامانم براش میدوزه
مامان ثمین سادات
30 اردیبهشت 93 17:15
سلام عزیزم ماشاله هزار ماشاله هدیه جونم چقدر خانم شدی چقدر ملوس شدی چقدر لباست خوشگله عزیزم مبارکت باشه
مامان گلها
31 اردیبهشت 93 15:43
عزیزم 28 ماهگیت مبارک چه عکسای خوشکلی ماشالا لباساتم همشون خوشکلن وااای ببین چه نازه ماشالا ایشالا عروسی خودت عروسک خانم
حمیده
1 خرداد 93 0:01
سلاااااااااااااااااااااااااام... چقدر خوب که تونستی مجاز بشی... این یعنی خیلی تلاش کردی و با وجود هدیه خانوم خوب خوندی.... انشااله مزد زحماتت رو میگیری و همون جا که دوست داری قبول میشی.... هدیه جونم رو ببوس...
مامان هدبه
پاسخ
مرسی گلم در سایه دعای خیر شما
حمیده
1 خرداد 93 0:02
واقعا هم پرنسسی بود واسه خودشا...
مامان حسام کوچولو
1 خرداد 93 17:13
سلام خوشگل من
مامان هدبه
پاسخ
سلام خاله
مامان فاطمه
2 خرداد 93 16:49
جونم ناخن هاشو نگاه کن چه ژستایی هم می گیره دخترمونای جانم هدیه جونم تو عروسی چه جیگری شده ها!!!ایشالله عروسی خودت
فاطمه مامان گلها
6 خرداد 93 8:00
عید سعید مبعث، آغاز راه رستگارى و طلوع تابنده مهر هدایت و عدالت، مبارک باد
مامانی دخمل بلا
7 خرداد 93 22:44
زندگی دفتری از خاطره هاست ... یک نفر در دل شب , یک نفر در دل خاک , یک نفر همدم خوشبختی هاست , یک نفر همسفر سختی هاست , چشم تا باز کنیم , عمرمان میگذرد , ما همه همسفر و رهگذریم , آنچه باقیست فقط خوبیهاست ....
مامان امیررضا
8 خرداد 93 13:10
سلام به مامان هدیه عزیزم و دخملی خوبین؟ ادم دختر داشته باشه همینه.......خودش و مامانش و همه خیاط میشن......چه پیرهن های خوشجلی...........وااااااااااااااای عروس خانوم چه جیگری شده..... خواهش میکنم......ایشالله تو مرحله دوم هم جای خوب و همون رشته ای که دلت میخواد قبول بشی
مامان هدبه
پاسخ
مرسی گلم ایشالله
مامان حسام کوچولو
10 خرداد 93 0:18
مامان مریم
10 خرداد 93 8:34
28 ماهگیت مبارک عروسک خوشگلم...خوشبحال هدیه جوون با این مادربزرگ هنرمند..عکسای عروسیشم خیلی ناز شده درست مثل پرنسسا
♥ مینا مامان ثمین سادات ♥
16 خرداد 93 2:58
الهی فدای خوشگلیات بشم من چقدر نازیییییییییییییییی عزیزم اون عکسی که موهات بازه خیلی عالییهههههههههه عاشقتم
ققنوس
17 خرداد 93 23:56
سلام مامان مهربون هدیه جون.وای که چه دختر نازی داری.خدا حفظش کنه.راستش من تصادفی وبلاگ آرتین جون رو پیدا کردم و از اونجا هم با وبلاگ شما آشنا شدم.اولا که واسه دخمل خوشگلت اسپند دود کن.خواهر شما فامیلی نی نی هاتون اینقدر چشماشون خوشگلهههههه؟؟؟؟؟؟چشم بدنظر ازش دور انشاالله.
مامان هدبه
پاسخ
سلام گلم ممنونم از لطفت
مامانی دخمل بلا
20 خرداد 93 17:44
آرزو بکن ........ گوشهای خدا پر از آرزوست , و دستهایش پر از معجزه ......
مامانی دخمل بلا
22 خرداد 93 20:19
چه انتظار عجيبی ! تو بين منتظران هم , عزيز من چه غريبی ! عجيب تر که چه آسان , نبودنت شده عادت , چه بيخيال نشستيم , نه کوششی , نه تلاشی , نه وفايی , فقط نشسته و گفتيم : خداکند که بيايی .... اللهم عجل لولیک الفرج......... دوست نازنینم عید بزرگ نیمه شعبان , ولادت مولایمان حضرت مهدی , صاحب الزمان رو بهت تبریک و تهنیت میگم , انشاالله از منتظران واقعی و از دوستداران واقعی اون حضرت باشیم . عیدتوووووووووووووووووون مبارککککککککککککککککککک .
مامان حدیثه سادات
1 تیر 93 19:48
ای جان عزیزم چه با نمک حرف میزنی راستی مجاز شدن تو کنکور هم مبارک باشه. خیلی عکساش ناز شده بود جیگره خاله..... چرا دیگه بهمون سر نمیزنی
مامان هدبه
پاسخ
عزیزم وقت کم میارم ببخشین سرموقع حتما میام دیدنتون
ترنم
2 تیر 93 13:21
کجایی عزیزم کلی دلمون براتون تنگ شده
مامان هدبه
پاسخ
شرمنده عزیزم
مامان امیررضا
3 تیر 93 11:55
سلام کجایی عزیزم؟ دلمون برا ذخمل طلا تنگ شده منتظر عکسای خوشگلش هستیم
مامان هدبه
پاسخ
شرمنده گلم
مامانی دخمل بلا
4 تیر 93 22:40
آرامش چیست ؟ نگاه به گذشته و شکر خدا , نگاه به آینده و اعتماد به خدا , نگاه به اطراف و جستجوی خدا , نگاه به درون و دیدن خدا , لحظه هایت سر شار از بوی خدا....
مامان هدبه
پاسخ
مرسی گلم
مامانی و بابایی دخمل بلا
5 تیر 93 20:59
صحبت از گرمای هوا بود که به ماه رمضان رسید ...... * امسال روزه می گیری؟ + اگر خدا بخواهد ... * من هم می گیرم , ولی کدام پزشک این همه سختی را برای بدن تایید می کند؟ + همان که وقتی همه پزشکان جوابت کردند ، برایت معجزه می کند !
مامان هدبه
پاسخ
زیبا بود
مامان فاطمه
7 تیر 93 16:39
کاش که در این رمضان لایق دیدارشوم/سحری با نظرلطف تو بیدار شوم/کاش منت بگذاری به سرم مهدی جان/تا که هم سفره تو لحظه افطار شوم/ حلول ماه رمضان مبارک
مامان امیررضا
9 تیر 93 14:57
روزه ، تمرين كلاس زندگي درس ايثار و خلوص و بندگي روزه ، زنجير هوا گسستن است ديو و بت هاي درون بشكستن است ماه در خودنگري و خودكاوشي لب فرو بستن ، نگفتن ، خاموشي درك مسكين از دل و جان كردن است زندگي همچون فقيران كردن است قهرمان صحنه تقوا شدن همچو ماهي زنده دريا شدن ماه ميهمان وضيافت برخدا جام بخشش ، ماه سرشار ازعطا روزه ، پرواز و عروجي ديگر است حلول ماه رمضان بر شما و خانواده محترمتان مبارک التماس دعا
مامان هدبه
پاسخ
التماس دعا گلم محتاجیم به دعا
شقایق مامان آرشا
12 تیر 93 10:13
ای جونم دخمل ناناز
مامان امیررضا
18 تیر 93 18:16
کجاییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی؟ دلمون براتون تنگ شده
مامان هدبه
پاسخ
شرمنده گلم
مامانی و بابایی دخمل بلا
25 تیر 93 14:14
من از عمق وجود خود ، خدایم را صدا کردم , نمیدانم چه میخواهی ، ولی امروز برای تو ، برای رفع غم هایت , برای قلب زیبایت ، برای آرزوهایت ، به درگاهش دعا کردم و میدانم خدا از آرزوهایت خبر دارد ، یقین دارم دعاهایم اثر دارد . . . -------------------------------------------------------------------------- دستهای من دخیل دل پاکت ... مرا در این شبهای عزیز , نه به بهای لیاقت ، بلکه به رسم رفاقت , اول حلال و بعد هم دعا کن , وخدا کند که بدانی چقدر محتاج است ، نگاه خسته ی من بر دعای دستانت , التماس دعا عزیز دلم ...