قرقره
یکی یه دونه من چند روز پیش که میخواستم لباسای بابارو اتو کنم باز مثل همیشه نمیذاشتی یه بسته قرقره رنگارنگ داشتم گذاشتم جلوت که بذاری کارمو بکنم که یه لحظه دیدم مثل قهرمانان پرتاب نیزه داری قرقره هارو پرت میکنی
دیروز هم باز کشوی میز تلویزیونو خالی کردی
تازگیهام زیر میز ناهار خوری رو ازبر کردی هروقت میخوام دنبالت بگردم اونجا پیدات میکنم
عزیزم بعضی وقتها با چیزهایی سرگرم میشی که همینطور هاج و واج میمونم که اون چی داره دیروز حین آشپزی آبکش رو بهت دادم یه ربع 20 دقیقه ای بازی کردی و تا متوجه شدی عکستو میگیرم پرتش کردی و ازم خواستی بغلت کنم
کاش عکس نمیگرفتم
عکسات تو ادامه مطالب
بازی با قرقره ها
خالی کردن کشوها
لحظه اتمام کار
زیر میز ناهار خوری
بازی با آبکش
اتمام بازی با آبکش و پرت کردنش
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی