خونه تکونی و مریضی هدیه
عروسکم هفته قبل یه مریضی گرفتی که 6 روز طول کشید
اول مثل یه سرماخوردگی ساده بود ولی تب هم داشتی
وقتی 3 روز گذشت و همچنان خوب نشدی دیگه نگران شدمو بردیمت دکتر
دکتر گفت ویروس جدیده و سرماخوردگی و استامینوفن داد
منم تواین سه روز همینارو میدادم...ایول به خودم که یه پا دکترم
شبا وقتی میخوابیدم فکر میکردم که فردا خوب میشی ولی...
خوب نمیشدی که هیچ شبم تا صبح نمیخوابیدی
تو این چند روز حسابی از پا دراومدم مچم کمرم شدیدا درد میکردن
شمام که با این بیماری خیلی بداخلاق شدیو فقط تو بغلمی
از طرفی هم مامانی اینا اومدن تا کمک کنن خونه تکونی کنم،بگو چرا؟
چون شما نمیذاری کاری بکنم تا کنارتم همه چی رو به راهه ولی تا میخوام پاشم گریه میکنی و نمیذاری
منم اونوقت یا بایدبشینم یا باید بغلم کنمو باهم بریم به کارام برسم
خلاصه دو روز اومدن کمکم کردن تا کارای عیدرو بکنم که دستشون درد نکنه
شمام خیلی میخواستی کمکمون کنی و آستین بالا زده بودی واسه کار، که با این کمکت کارا رو خرابتر میکردی
یه مجله رو پاره پوره کردی و آخرسرم تصمیم به خوردنش گرفتی که دیگه جمعش کردیم
وقتی وسط کار خسته میشدیمو مینشستیم تو هم رو صندلیت مینشستی تا مثلا خستگیتو به در کنی
وقتی کمدتو مرتب میکردم کاپشن قرمزتو انتخاب کردیو از مامانی خواستی تا بپوشونه
و از این کارا که عکساتو تو ادامه مطای میذارم
پاره کردن مجله
دخترم داره ادی میکنه
مرحله مجله خوری
داره خستگیشو در میکنه
داره دستی دستی میکنه
اینجام کاپشن قرمزشو پوشونده