هدیههدیه، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه سن داره

هــــدیـــــه

دندون

1391/9/1 0:56
نویسنده : مامان هدبه
236 بازدید
اشتراک گذاری

خوشگلم شنبه 4 شهریور بود....خونه باباجون بودیم ....صبح بعد از اینکه بیدار شدم رفتم یه آبی به دست و صورتم بزنم تا برگشتم دیدم مامان جون دندوناتو معاینه کرده و دیده که داری دندون در میاری....فوری بند و بساط آش دندونی رو جور کرد و تا عصر دندونیت رو حاضر کرد...(دستت درد نکنه مامان جون)

سه شنبه بود که شب وقتی بیدار شدم بهت شیر بدم دیدم بدنت خیلی گرمه....از نگرانی داشتم میمردم...آوردم درجه گذاشتم دیدم 38ونیم....خواب از سرم پرید زودی آوردیم دست و صورتتو شستیم....از قضا قطره استامینوفن هم نداشتیم....ساعت 2 بامداد بود که دایی عطا رفت برات قطره خرید....تا قطره رو دادیم تبت پایین اومد...فرداش بردیمت دکتر  بیماری ویروسی گرفته بودی....قربونت برم بهت آمپول زدن...شیاف گذاشتن تا تبت رو پایین بیارن...قربون بدن ضعیفت که داری این بیماری سخت رو تحمل میکنی...4 روز طول کشید تا خوب شی...بدنت خیلی ضعیف شده بود....الهی همه درد و بلات به جون خودم

یکی دو روز بعدش دیدم دومین دندونت هم زده بیرون ....فدات شم درد داره آره؟؟؟ چیکار کنم خوشگلم؟؟؟یکم تحمل کن....بوووووووووووووووووووس

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)