این روزا...
عزیزدلم 22 مرداد تولد بابا بود صبحش قرار بود با مامانی بریم بازار و برا بابا کادو بخریم تا رسیدیم بازار شما از بغلم پایین نیومدی و کمرمونو شکستی واقعا منم رویی دارما با اینکه اینقدر اذیت میکنی بازم دست برنمیدارم از این بیرون رفتنا
خلاصه کادومونو خریدیم میخواستیم بیایم خونه که بابا زنگید و گفت برین خونه مامانی منم شبو میام اونجا مام با خوشحالی اطاعت امر کردیم
مامانی برات یه جفت کفش تایستونی خریده که فکر میکنی روفرشیه و هر وقت با اونا بیرون میری دوست داری با اونام بیای خونه و در نمیاریشون منم دیروز اونارو پات نکردم که این مشکلو نداشته باشم سر سفره شام یهو یاد اون کفشات افتادی و گریه و داد و بیداد که پاپان پاپان ندونستم شامو چطور خوردم دیگه تصمیم گرفتیم بعده شام بیایم خونه که خداروشکر یادت رفتو اجازه دادی کیک بخوریم
راستی این روزا گریه شده اسلحه ات حرفتو با گریه میذاری رو کرسی که این اواخر با این گریه هات حرص منو بابارو درآوردی
فدات شم داشت یادم میرفت اولین نفری که امسال به بابا تولدشو تبریک گفت شما بودین یکشنبه 20 مرداد یه شاخه گل قرمز خریدیم و با دایی عطا رفتین شعبه و بابا رو سورپرایز کردین که بابا کلی خوشحال شده بود
و اما این روزا...
خوشگلم 5 تا دندون درآوردی که حالا 13 تا دندون داری...شاید به خاطر اونا باشه که بداخلاق شدی و هر از گاهی تب میکنی
وقتی چیزی رو نمیخوای رک میگی اوووووووخ(یوخ) که بهت گفتم اووووووووووخ نه خیر که خیلی زیبا میگی ههههههیییییییییییییررر
وقتی صدات میکنیم میگی بببببببببببببببببببببببببله
وقتی بهت اخم میکنم هی میگی مامان مامان بعدم میای بوسم میکنی و بهم میخندی
وقتی حموم میری دوست نداری سرتو بشوریم
حس استقلال طلبیت زیادتر شده میخوای خودت لباستو بپوشی یا غذاتو خودت میخوای بخوری که بعده غذا خوردنت باید لباساتو عوض کنم
غذا خوردنت با قاشق بهتر شده و با لیوان قشنگ آب میخوری
وقتی میخوایم بخوابیم میری تو جات میخوابی و میگی پتـــــــــــــــــــــــــو که پتو رو روت بکشیم
هیچکس حق نداره به وسایلات علی الخصوص عروسکت و روسریت دست بزنه
عاشق وسایل و ظروف آشپزخونه هستی
از بین حیونا گوسفند رو خیلی دوست داری و تا میبینی میگی بع بعی الانم کلی عکس گوسفند رو لب تاپ هست
راستی تو مسابقه هم از بین 753 شرکت کننده نفر 119 شدی با 153 رای، که از همه کسایی که بهمون رای داده بودن تشکر میکنم
عکسامون تو ادامه مطالب
شنبه رفته بودیم باغ یکی از آشناها که شما کلی خوش گذروندی این ظرف پر آب بود که شما هی دستتو میبردی توش و درمیاوردی
یهو یاد روسری افتادی و مام که روسری اضافه همراه نداشتیم مجبور شدیم اینو بدیم تا سرت کنی
اینجام نوبت نقاشی رو قوطی شیرینیه
برعکس من عاشق طلا و جواهر و زیورآلاتی چندتا انگشتر نقره داریم که تو این ظرف گذاشتمو بلااستفاده ان شما به کمک اونا یکم سرگرم میشی و غذا میخوری
عاشق هندونه هستی و بهش میگی پز Pez که مخفف قارپیز هست