هدیههدیه، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 8 روز سن داره

هــــدیـــــه

هدیه 22 ماهه و محرم 92

1392/8/30 1:01
نویسنده : مامان هدبه
760 بازدید
اشتراک گذاری

سلام فرشته قشنگم

امروز برخلاف پستهای قبلی یکی دو روز زودتر 22 ماهگیتو میذارم پس پیشاپیش 22 ماهگیت مبارکقلببغل

نازگلم از اول محرم هر شب بعد از شام با بابا میرفتیم بیرون و دسته های عزاداری رو میدیدیم شمام خیلی خوشت میومد و تا صدای عزاداری رو میشنیدی شروع میکردی به سینه زنیلبخند

ده شبو چنان به بیرون رفتن عادت کرده بودی که اگه یه شب به دلایلی نمیرفتیم گریه میکردی و با گریه حرفتو رو کرسی مینشوندی و حاضر میشدیمو بیرون میرفتیمزبان

امسال متاسفانه به خاطر سرما خوردگی شما نتونستیم تو مراسم شیرخوارگان علی اصغر شرکت کنیم اما با لباسای پارسالت چندتا عکس گرفتم که تو ادامه مطلب میذارمچشمک

خوشگلم شما نمیتونین جمله درست کنین خیلی هم دوست داری از وقایعی که اتفاق افتاده حرف بزنی و برامون تعریف کنی

چند وقت پیش رفته بودیم خونه مادر بزرگ من که بهش میگیم آنا، موقع رفتن یه سگ دیدیم اونجام آنا بهت شکلات داد وقتی برگشتیم خونه میخواستی برامون بگی که هاپو رو دیدی که رو سنگا نشسته بود و آنا هم بهت شکلات داده:

هدیه : مامان مامان...مامان

من : بـــــــــــــــــــــــــله

هدیه : هاپو هاپو!

من : هاپو رو دیدی؟

هدیه : {سرشو به نشان تایید پایین میاره} مامانی ...آنا آنا

من : با مامانی اینا میرفتیم خونه آنا ؟

هدیه : {بازم با سرش تایید میکنه}

من : هاپو کجا بود؟

هدیه : داش (سنگ)

من : رو سنگها نشسته بود؟

هدیه :بله ....مامان مامان

من : بــــــــــــــــــــــــله

هدیه : آنا ...دادا

من : آنا بهت قاقا داد؟

هدیه : بله

این مکالمه رو باهم روزی هفت هشت بار تکرار میکنیمنیشخند

از شیرین زبونیای شما:

دودولدی : گوتولدی (تموم شد)

آننا : آهان

ماجاجا : دستمال کاغذی

دچیل : چکیل (برو کنار)

دچ : کیک

آغیار : خیار

بیزی : کیف

حافظ : خدا حافظ

آش : یاش (خیس)

ای بای دده : ای وای دده

بلله : پخله (باقلا)

وقتی میخوای بغلم بیای دستاتو باز میکنی و بهم میگی  مامان...مرسی اونوقت دیگه نمیتونم خواسته تو به جا نیارم هرکاری دستم باشه میذارم زمین و بغلم میکنمتبغل

عکسامون تو ادامه مطالب

تازگیها کریر رو از کمد دیواری در آوردیم و شما این چنین میشینی و تلویزیون نگاه میکنی راستی غذارو هم میشینی و اونجا بهت میدم و به کمکش میتونم یکم بهت غذا بدمنیشخند

اینم طفل شیرخواره من البته دیگه آخرای شیرخوارگیشهنیشخند

بازم ژستخنده

قربون خندهای معصومت بشمبغل

وقتی میخوایم بریم بیرون بعد اینکه لباساتو پوشیدی کیفتو برمیداری و راهی میشی بدون کیف محاله بری بیرون، محتویات کیفت هم : مسواک ،برس، موبایل هستند

این عکستو روز عاشورا تو مراسم عزاداری گرفتم

عزاداری همه مورد قبول درگاه حق باشهماچ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (19)

♥ مینا مامان ثمین سادات ♥
29 آبان 92 21:15
االهی بگردمت عزیزشیرین زبون واییی شما هم مثل ثمین تازه مزه کریر فهمیدید عزیزم چقدر خوشتیپ شدی ماشاله
مامان هدبه
پاسخ
سلام عزیزم راستشو بخواین دیدم ثمین جون تو کریر نشسته کریر هدیه رو دراوردم دیدم بــــــــــــــــــله اینم خوشش اومد
مامان فاطمه
29 آبان 92 22:35
عزاداریت قبول باشه هدیه خانوم خوشگل.وای وای چه کیف قشنگی مثل خودت خوشگله.واسه ما هم دعا کن
مامان هدبه
پاسخ
مرسی خاله جون کیفو بابا برا دخملیش خریده
مامان امیررضا
29 آبان 92 22:56
عزیزم ما هم پیشاپیش 22 ماهگی دخملی طلا رو تبریک میگم فدا مکالمه مادر و دختر عزادریهاتونم قبول..... این بچه ها وقتی از چیزی نمیتونن استفاده کنن بیشتر علاقه نشون میدن برا استفادش...امیررضا هم الان کریرش رو میاره و توپش رو میاره و اون رو تاپ میده واااااااااااای کیف دخملی رو واااااااااااای تو اون عکسی دومی که اماده هست برا بیرون رفتن با اون کیفش خیلی خوردنی شده
مامان هدبه
پاسخ
مرسی عزیزم عاداریهای شمام قبول باشه قربون پسملی بشم که روز به روز نازتر و آقاتر میشه
مامان آنیسا
1 آذر 92 16:19
قربونت برم با اون حرفای شیرینت عزیزم 22 ماهگیت مبارک باشه خانمی
مامان هدبه
پاسخ
خدا نکنه خاله...ممنونم
مامان آنیساوپریسا
1 آذر 92 16:26
سلام هدیه جون22ماهگیت مبارک باشه عزیزمچقدر تو نازی خانمی
مامان هدبه
پاسخ
سلام خاله جون...مرسی
مامان حسام كوچولو
1 آذر 92 17:23
عزاداريات قبول شيرين عسل من.به منم دعا كن الهي خاله به قربونت بره
مامان هدبه
پاسخ
به همچنین عزیزم...حتما
معصومه
2 آذر 92 12:56
عزیزم قربونه معصومیتت چه نگاه نازی فک کن چه ناز میشه اون لهجه شیرین ترکی روی لبای این دخمل نازه هزار ماشالله
مامان هدبه
پاسخ
قربون صداقتت عزیزم
مامان فتانه
3 آذر 92 9:52
ای جانم چقدر ناز و ملوس شده این دختره
مامان هدبه
پاسخ
ممنون خاله لطف داری
مامان حدیثه سادات
4 آذر 92 17:02
الهی بگردم جاااااااانم هزار ماشاالله خیلی ناز شده.
مامان هدبه
پاسخ
ممنونم عزیزم لطف داری
مهسا مامان نورا
6 آذر 92 16:06
22 ماهگیت مبارک جون دلم عزاداریهات قبول زیر بیرق امامحسین باشی ایشاله همیشه نازم
مامان هدبه
پاسخ
ممنونم عزیزم به همچنین
مامان مهدیس و ملیسا
6 آذر 92 21:16
سلام سلااااام ما برگشتیم خوبید خوشید چخبر؟؟؟دلم کلییی براتون تنگ شده بود!!هدیه جیگر چطوره؟؟؟
مامان هدبه
پاسخ
خییییییییییییییییلی خوشحال شدم میام پیشتون
حمیده
8 آذر 92 8:35
چه مکالمه مادرودختری.... چه شیرین و بانمک.... نشستنت تو کریر خیلی بانمکه.... چه خانومی شدی موقع بیرون رفتن.... عزاداریهاتم قبول خانوم کوچولو
مامان هدبه
پاسخ
عزیزم به امید روزی که مکالمه شما رو با نی نی تون بخونیم و حالشو ببریم
مادر منتظر
8 آذر 92 14:16
سلام مامانی گل و مهربون هدیه جون دوست گلم خوبی؟ چطوری؟ هدیه جونم خوبه؟ چه خبر؟ قربون این دخمل گلم برم با این شیرین زبونیاش. خدا برات حفظش کنه. عکسای محرمش خیلی قشنگن. اتفاقا یه پست میخوام بزارم از عکس محرم بچه ها , با اجازت یکی از عکسهای هدیه رو هم برمیدارم که بزارم . البته اگه اجازه بدی. عزاداریهاتون قبول باشه . ببوس دخملی نازمون رو.
مامان هدبه
پاسخ
سلام عزیزم ممنونم خوبیم با کمال میل هر کدومو خواستین بگین براتون بفرستم چون عکسای هدیه رو نمیشه کپی کرد
مامانیِ زهرا
10 آذر 92 10:58
هدیه جونم چه ناز شدی عزیزکم خدا حفظت کنه 22 ماهگیت رو بهت تبریک میگم ، شیرین زبونم
مامان هدبه
پاسخ
مرسی گلم ممنونم از لطفت
مامان پسته
13 آذر 92 14:01
کم کم ما هم از زبون هدیه ترکی یاد میگیریم ای جانننننن حضرت علی اصغر نگهدارش
مامان هدبه
پاسخ
ممنونم عزیزم خیلی وقته نبودین دلمون براتون تنگ شده بود
مامان فاطمه
13 آذر 92 16:54
سلام مامانی پس کجایی؟چرا انقدر دیر به دیر آپ می کنی؟هدیه جون خوبه؟سرماخوردگیش خوب شد؟
مامان هدبه
پاسخ
سلام عزیزم ممنونم که جویای حالمون هستین بله سرماخوردگیش خوب شد ولی...!
شقایق مامان آرشا
14 آذر 92 10:41
ای جونم شیرین زبونم
مامان مریم
14 آذر 92 11:53
خداااایا چقدر ناز شده تو اون شال سبز...مثل یه ماه .... عزاداریت قبول باشه فرشته ی کوچولوی خوش زبون من
مامان هدبه
پاسخ
مرسی خاله مهربونم
مامانی آرتین
10 دی 92 13:33
الهی قربون شیرین زبونیات مامانی یادت نره امیسی رو هم تو دامنه لغات خوشگل خانم بنویس
مامان هدبه
پاسخ
سلام زن عمو جونم...خوش اومدین خیلی وقته نبودین ...حتما عزیزم