اولین تالار رفتن دخملی
عزیزم چون شما یکم از صداهای بلند میترسی تا حالا جرات نکرده بودم ببرمت تالار ولی اینبار چون از موسیقی و نانای خوشت میاد تصمیم گرفتم ببرمت عروسی یکی از دوستان دعوت بودیم تیپ زدی و آماده رفتن شدی قربونت برم اصلا اذیت نکردی و از اول تا آخر بغلم بودی و اونایی رو که میرقصیدن نگاه میکردیشب هم برا تولد بابایی یه کیک خریدیمو یه جشن کوچولو گرفتیم شما از ژله رو عروسکت برمیداشتی مثل کرم به عروسکت میزدی
برا دیدن عکسا بفرمایید ادامه مطالب
اینجا داری رو عروسکت کار میکنی
اینم عروسک ژلی شده
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی