هدیههدیه، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 30 روز سن داره

هــــدیـــــه

دخترک دوساله ام

سلام گل خوشبوی من ببخش که خیلی وقته وبلاگتو آپ نکردم آخه میخواستم برا ارشد کنکور بدم و با حضور شما وقتی وقت گیر میاوردم زودی درسهامو مرور میکردم که دیگه وقت نمیشد به وبلاگت برسم از همه دوستای گلم که تو این چند وقت همراهمون بودن و جویای حالمون بودن هم بسیار ممنونم خداییش تو این دنیای مجازی دوستایی مهربون دارم که تو دنیای واقعی ندارم سریع میرم سراغ حوادثی که تو این یه ماه اتفاق افتاده اولش تولد شما:ما برا تولدت قرار بود بریم خونه مامان جون اینا ولی ایشون برا اون روز وقت دکتر داشتن و خونه نبودن و توفیق اجباری بود که بریم خونه مامانی اینا، ما از روز قبل تولدت خونه مامانی اینا بودیم بابا هم بدجوری مریض بود که روز تولد شما بعد ظهر بود که د...
1 اسفند 1392

تولدت مبارک

سلام فرشته کوچولو و دوست داشتنی من و بابا عسلم  باز یک بهمن شد و دومین ورق از دفتر زندگیت داره به حول و قوه خدا بسته میشه و از فردا با یاد و نام خدا سومین ورق زندگیت شروع به نوشتن میشه عزیزدلم از خدا میخواهیم که بهترین هارو برات تو این برگ سفیدت بنویسه از خدا میخوایم که لبت همیشه خندون باشه و هیچ وقت دلگیر و ناراحت نباشی از خدا میخوام هر چی مریضی و درده از تو و بابا دور باشه و بیش مرگتون باشم. نازگلم برا منو بابا عزیزترینی نفس زندگیمونی و نفسمون به نفست بنده خیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییلی دوست داریم وعاشقتیم......فقط تنها خواستمون از خدا اینه که ناظر خوشبختیت باشیم. و ا...
1 بهمن 1392

عاشق انار

سلام خوشگلم  نازنینم باید بگم که شدیدا انار رو دوست داری  و هر وقت انار به سرت میزنه کلمه نداریم برات نامفهومه و از هر کجا هم که باشه باید جورشه  خوشگلم این هفته به خاطر دل دردهایی که داشتی و شبو نمیتونستی بخوابی رفتیم دکتر، دکتر گفت روده هات ملتهب شدند به خاطر حساسیت به پروتئین گاوی خداروشکر از وقتی داروهاتو استفاده میکنی بهتر شدی بعد 10 روز هم قراره بریم دوباره کنترل شی عسلم ماشالله یه شیرین زبونی شدی که خدا میدونه خیلی از داشتنت خوشحال و خوشبختیم اخیرا به خاطر خشکی هوا از بینیت خون اومد که حالا سوژه شده و به همه میگی...به خون میگی نان (قان) عروسکاتو میندازی رو پات و داستان میگی بهشون کم کم شعر هم میخونی که خ...
20 دی 1392

این روزها..

سلام عزیزم ببخش دیر به دیر میام و این دیر اومدنا باعث میشه بعضی از شیرین زبونیات و شیرین کاریات یادم نباشه اول از همه در مورد غذا خوردنت بگم: این روزها یکی دو روز خوب غذا میخوری دو سه روز بعد بازم اعتصاب میکنی و کم غذا میخوری خلاصه بعضی وقتها بی خیال میشم به خیال اینکه که هر وقت گرسنه شدی بیای و غذا بخوای که فکر عبثی هست شمام به عشق خودت نمیای و منم که نگران حالتم بازم متوسل میشم به ریختن وسایل کشوها که در این وسط مشغول شی یکم غذا بخوری حتی تو اون روزا هم که با اشتها غذا میخوری هر وقت گرسنه میشی به جای اینکه بگی غذا میخوام یا گرسنه هستم میگی دادا (قاقا)بعضی از افراد رو هم با قاقا میشناسی و تا میبینیشون میگی قاقا منم که مخالف هله هول...
13 دی 1392

عروسک 23 ماهه ام

سلام خوشگل مامان و بابا هدیه جونم اول از همه باید خدا رو شکر کنم به خاطر فرشته ای چون شما که واقعا هدیه ای از طرف خدا 23 ماه به سرعت گذشت و شما روز به روز شیرین تر و خانوم تر میشی ماشالله خیییییییییییییییلی خانوم شدی شیطنت هات کمتر شده و فهمیده تر شدی مثل آدم بزرگا خییییلی خوب با بعضی مسایل کنار میای.اولا هیچ وقت نمیتونستم تو رو جایی بذارمو برم و اگه کاری داشتم باید با یه برنامه کاملا حساب شده در میرفتم ولی حالا تا میگم هدیه مثلا تو ماشین بشین یه کاری دارم برمو برگردم مثل خانوم کوچولو میشینی و منتظرم میشی یکی دو روز پیش یه آزمایش داشتم صبح زود تو رو پیش مامانی گذاشتم شما خواب بودی تا خواستم بیرون برم شما بیدار شدی و به خودم گفتم الان دا...
28 آذر 1392

امان از درد بی درمان

سلام عروسکم فدات شم این سه هفته برا من و بابا و برا شما نازگلم خیلی سخت گذشت چرا؟الان میگم: سه هفته پیش که سرماخوردی بودی به خاطر چرک شدید سینه مجبور به استفاده از آنتی بیوتیک شدیم حین استفاده از آنتی بیوتیک اسهال داشتی بعد از یه هفته که داروت تموم شد هنوز کاملا خوب نشده بودی که دچار یبوست شدی ای وای خیلی سخت بود خدا هیچ بچه ای رو دچار این درد نکنه شب عاشورا بود که دیدیم شما نمیتونین دستشویی کنین رفتیم داروخانه شیاف بیزاگودیل داد که به کمک اون راحت شدی یکی دو روز گذشت بعد بازم اون دردها اومدن سراغت شبو خونه مامان جون اینا بودیم دیدیم که شما نمیتونین بشینین فقط از این ور اتاق تند تند اون ور میرفتی و جیغ میکشیدی و میگفتی جیش جیش (شما به...
14 آذر 1392

هدیه 22 ماهه و محرم 92

سلام فرشته قشنگم امروز برخلاف پستهای قبلی یکی دو روز زودتر 22 ماهگیتو میذارم پس پیشاپیش 22 ماهگیت مبارک نازگلم از اول محرم هر شب بعد از شام با بابا میرفتیم بیرون و دسته های عزاداری رو میدیدیم شمام خیلی خوشت میومد و تا صدای عزاداری رو میشنیدی شروع میکردی به سینه زنی ده شبو چنان به بیرون رفتن عادت کرده بودی که اگه یه شب به دلایلی نمیرفتیم گریه میکردی و با گریه حرفتو رو کرسی مینشوندی و حاضر میشدیمو بیرون میرفتیم امسال متاسفانه به خاطر سرما خوردگی شما نتونستیم تو مراسم شیرخوارگان علی اصغر شرکت کنیم اما با لباسای پارسالت چندتا عکس گرفتم که تو ادامه مطلب میذارم خوشگلم شما نمیتونین جمله درست کنین خیلی هم دوست داری از وقایعی که اتفاق ...
30 آبان 1392

پیشرفت های خانوم گل

سلام خوشگلم فدات شم چند روزه بد جور سرماخوردی و خس خس سینه و آبریزش بینی خیلی اذیتت میکنه قربونت شم درد و بلات همه به جونم از خدا میخوام هیچ وقت مریض نشی و همیشه لبت خندون باشه عزیزدلم خیلی وقته میخوام در مورد پیشرفتا و چیزایی که یاد گرفتی بنویسم ولی وقت گیر نمیارم الان میخوام یه خلاصه از چیزایی که یاد گرفتی برات بنویسم: از فلش کارتهای صدآفرین قسمت حیوانات رو که 32 تا بود تموم کردیم ماشالله همشونو یاد گرفتی و خوب تکرار میکنی و تا کارتو میبینی اسمشونو میگی از پازل هوشی هم صفحه اول که متعلق به 12 تا میوه هست خوب و بدون اشتباه میچینی کره هوش که متعلق بود به ده شکل هندسی همشونو یاد گرفتی و تو جاشون سریع میندازی خیابون مامانی اینا ما...
19 آبان 1392